سال۵۹ حاجآقاقرائتی، کلنگ مسجد بقیهالله (عج) را زد. از همان زمان زنان و مردان فعال در این مسجد با هم همکاری میکنند. دوران جنگ چرخ بافتنی و ۱۲ دستگاه چرخخیاطی گذاشته بودند و برای بیمارستان امداد بانداژ درست میکردند.
وقتی کارمندان اول افتتاح شد، رضایت مردم از این اتفاق موجب شد کارمندان دوم نیز در زمان کوتاهی ساخته و سکونتگاه کارمندان شود. ویژگی بارز این محله سرسبزی خیرهکننده آن است و بالاترین سرانه فضای سبزمحلی درمشهد مربوط به این محله است تا آنجاکه برای رسیدن به نزدیکترین نقطه فضای سبز تنها یک دقیقه زمان کافی است.
جانباز آسایشگاه امام خمینی(ره) هنوز در عملیات کربلای ۵ است، زمان برای او همان ۱۹دی سال۶۵ است و مکان شلمچه. هوا برایش بوی همان گاز اعصاب ۲۶، ۲۷ سال پیش را میدهد.این حال خیلی از جانبازان اعصاب و روان است.
حاجحسین عامری سالها در مناسبتهای مذهبی، در خانهاش مراسم برگزار میکرد اما از زمان شیوع کرونا تصمیم گرفت مراسم دهه صفر را به خیابان بیاورد؛ رسمی که همچنان در محله رواج دارد.
خانم صفایی پس از سه دهه تدریس، همچنان با همان شوق و انرژی روزهای ابتدای کار، تلاش میکند شاگردهایش را به غواصی در دریای بیپایان مثنوی دعوت کند. میگوید: همهچیز در خانه ما بهانهای بود برای یادگیری!
سیدمحمد میراکبری تعریف میکند: یکی از تفریحات همیشگی بچههای محله در روزهای گرم سال، آبتنی در جوی آب وسط کوچه شهیدرستمی۲۲ بود؛ جویی که آب باغترههای اطراف را تأمین میکرد و پناهگاهی برای بچهها از گرمای تابستان بود.
این هنرمند میگوید: سرودههای محرمی هرسال عمق بیشتری پیدا میکنند؛ زیرا هرسال این واقعه را عمیقتر درک میکنم و معنا تازهای از آن دریافت میکنم. واقعه کربلا هیچوقت تکراری نمیشود.
بازنشستههای محله کارمندان دوم بهواسطه سالها همسایگی نهتنها خیلی خوب یکدیگر را میشناسند که به یک خانواده بزرگ شبیه شدهاند و پیوند همسایگی خود را از گذشته تا امروز حفظ کردهاند.






